لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

manquer
Il manque beaucoup à sa petite amie.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.

appeler
Elle ne peut appeler que pendant sa pause déjeuner.
زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.

couvrir
L’enfant se couvre.
پوشاندن
کودک خود را میپوشاند.

perdre
Attends, tu as perdu ton portefeuille!
گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!

découper
Le tissu est découpé à la taille.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.

compter
Elle compte les pièces.
شمردن
او سکهها را میشمارد.

faire la grasse matinée
Ils veulent enfin faire la grasse matinée pour une nuit.
خوابیدن
آنها میخواهند بالاخره یک شب به خواب بروند.

écouter
Les enfants aiment écouter ses histoires.
گوش دادن
کودکان دوست دارند به داستانهای او گوش دهند.

brûler
La viande ne doit pas brûler sur le grill.
سوختن
گوشت نباید روی منقل بسوزد.

annuler
Il a malheureusement annulé la réunion.
لغو کردن
متأسفانه او جلسه را لغو کرد.

embrasser
La mère embrasse les petits pieds du bébé.
در آغوش گرفتن
مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش میگیرد.
