لغت
یادگیری افعال – فرانسوی
montrer
Il montre le monde à son enfant.
نشان دادن
او به فرزندش جهان را نشان میدهد.
décoller
L’avion vient de décoller.
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.
revoir
Ils se revoient enfin.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره میبینند.
trier
Il aime trier ses timbres.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
sauter hors de
Le poisson saute hors de l’eau.
پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون میپرد.
suivre la réflexion
Il faut suivre la réflexion dans les jeux de cartes.
هم فکری کردن
در بازیهای کارت باید هم فکری کنید.
reprendre
L’appareil est défectueux ; le revendeur doit le reprendre.
پس گرفتن
دستگاه نقص دارد؛ فروشنده باید آن را پس بگیرد.
répéter
Mon perroquet peut répéter mon nom.
تکرار کردن
طوطی من میتواند نام من را تکرار کند.
répondre
Elle répond toujours en première.
پاسخ دادن
او همیشه اولین پاسخ را میدهد.
partir
Elle part dans sa voiture.
دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.
rendre
Le chien rend le jouet.
برگشتن
سگ اسباببازی را برمیگرداند.