لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

découper
Pour la salade, il faut découper le concombre.
قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

annuler
Le vol est annulé.
لغو شدن
پرواز لغو شده است.

parler
Il parle à son auditoire.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

donner
Devrais-je donner mon argent à un mendiant?
دادن
آیا باید پول خود را به گدا بدهم؟

faire
On ne pouvait rien faire pour les dégâts.
انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.

retirer
Comment va-t-il retirer ce gros poisson?
بیرون کشیدن
چگونه میخواهد این ماهی بزرگ را بیرون بکشد؟

emporter
Nous avons emporté un sapin de Noël.
با خود بردن
ما یک درخت کریسمس با خود بردیم.

poursuivre
Le cowboy poursuit les chevaux.
تعقیب کردن
کابوی اسبها را تعقیب میکند.

ramasser
Elle ramasse quelque chose par terre.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.

renforcer
La gymnastique renforce les muscles.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.

créer
Qui a créé la Terre ?
ساختن
چه کسی زمین را ساخته است؟
