لغت
یادگیری افعال – فرانسوی
demander
Mon petit-fils me demande beaucoup.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.
ramasser
Elle ramasse quelque chose par terre.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.
initier
Ils vont initier leur divorce.
شروع کردن
آنها طلاق خود را شروع خواهند کرد.
aller
Où allez-vous tous les deux?
رفتن
شما هر دو به کجا میروید؟
composer
Elle a décroché le téléphone et composé le numéro.
شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.
enseigner
Il enseigne la géographie.
آموزش دادن
او جغرافیا میآموزد.
acheter
Nous avons acheté de nombreux cadeaux.
خریدن
ما بسیار هدیه خریدهایم.
appeler
La fille appelle son amie.
زنگ زدن
دختر دارد به دوستش زنگ میزند.
finir
Comment avons-nous fini dans cette situation?
اتفاق افتادن
چگونه در این وضعیت قرار گرفتیم؟
écouter
Les enfants aiment écouter ses histoires.
گوش دادن
کودکان دوست دارند به داستانهای او گوش دهند.
apporter
Le messager apporte un colis.
آوردن
پیک یک بسته میآورد.