لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

se débrouiller
Elle doit se débrouiller avec peu d’argent.
کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.

entrer
Le métro vient d’entrer en gare.
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

retirer
Comment va-t-il retirer ce gros poisson?
بیرون کشیدن
چگونه میخواهد این ماهی بزرگ را بیرون بکشد؟

toucher
Le fermier touche ses plantes.
لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.

monter
Il monte le colis les escaliers.
بالا آوردن
او بسته را به طرف پلهها میبرد.

montrer
Elle montre la dernière mode.
نشان دادن
او آخرین مد را نشان میدهد.

renverser
Le taureau a renversé l’homme.
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.

boire
Les vaches boivent de l’eau de la rivière.
نوشیدن
گاوها آب را از رودخانه مینوشند.

garder
Je garde mon argent dans ma table de nuit.
نگه داشتن
من پولم را در میز کنار تخت نگه میدارم.

causer
Le sucre cause de nombreuses maladies.
باعث شدن
شکر بسیاری از بیماریها را ایجاد میکند.

mélanger
Il faut mélanger différents ingrédients.
مخلوط کردن
چندین مواد خوراکی نیاز دارند تا مخلوط شوند.
