لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

oublier
Elle a maintenant oublié son nom.
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.

couvrir
L’enfant se couvre.
پوشاندن
کودک خود را میپوشاند.

visiter
Une vieille amie lui rend visite.
دیدن
یک دوست قدیمی او را میبیند.

noter
Elle veut noter son idée d’entreprise.
یادداشت کردن
او میخواهد ایده تجاری خود را یادداشت کند.

se fâcher
Elle se fâche parce qu’il ronfle toujours.
ناراحت شدن
او ناراحت میشود زیرا او همیشه خر خر میکند.

jeter
Il marche sur une peau de banane jetée.
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

voter
Les électeurs votent aujourd’hui pour leur avenir.
رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

s’entraîner
Il s’entraîne tous les jours avec son skateboard.
تمرین کردن
او هر روز با اسکیتبورد خود تمرین میکند.

mélanger
Vous pouvez mélanger une salade saine avec des légumes.
مخلوط کردن
تو میتوانی یک سالاد سالم با سبزیجات مخلوط کنی.

causer
L’alcool peut causer des maux de tête.
باعث شدن
الکل میتواند باعث سردرد شود.

couvrir
L’enfant couvre ses oreilles.
پوشاندن
کودک گوشهایش را میپوشاند.
