لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

run away
Our son wanted to run away from home.
فرار کردن
پسرم میخواست از خانه فرار کند.

sit down
She sits by the sea at sunset.
نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا مینشیند.

run over
A cyclist was run over by a car.
رانده شدن
یک دوچرخهسوار توسط یک ماشین رانده شد.

teach
He teaches geography.
آموزش دادن
او جغرافیا میآموزد.

reduce
I definitely need to reduce my heating costs.
کاهش دادن
من قطعاً نیاز دارم هزینههای گرمایشی خود را کاهش دهم.

find out
My son always finds out everything.
متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.

send
He is sending a letter.
فرستادن
او یک نامه میفرستد.

receive
He received a raise from his boss.
دریافت کردن
او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.

paint
I’ve painted a beautiful picture for you!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!

quit
I want to quit smoking starting now!
ترک کردن
من میخواهم از هماکنون سیگار را ترک کنم!

evaluate
He evaluates the performance of the company.
ارزیابی کردن
او عملکرد شرکت را ارزیابی میکند.
