لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

think outside the box
To be successful, you have to think outside the box sometimes.
فکر خارج از جعبه کردن
برای موفقیت، گاهی باید فکر خارج از جعبه کنید.

pull
He pulls the sled.
کشیدن
او سورتمه را میکشد.

pick up
She picks something up from the ground.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.

represent
Lawyers represent their clients in court.
نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی میکنند.

arrive
He arrived just in time.
رسیدن
او دقیقاً به موقع رسید.

work
Are your tablets working yet?
کار کردن
قرصهای شما هنوز کار میکنند؟

save
The girl is saving her pocket money.
ذخیره کردن
دختر در حال ذخیره کردن پول جیبی خود است.

bring up
How many times do I have to bring up this argument?
مطرح کردن
چند بار باید این استدلال را مطرح کنم؟

send
The goods will be sent to me in a package.
فرستادن
کالاها به من در یک بسته فرستاده میشوند.

lie
He often lies when he wants to sell something.
دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.

cancel
He unfortunately canceled the meeting.
لغو کردن
متأسفانه او جلسه را لغو کرد.
