لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

check
The dentist checks the teeth.
بررسی کردن
دندانپزشک دندانها را بررسی میکند.

go bankrupt
The business will probably go bankrupt soon.
ورشکست شدن
تجارت احتمالاً به زودی ورشکست میشود.

snow
It snowed a lot today.
باریدن
امروز بسیار برف باریده است.

accompany
My girlfriend likes to accompany me while shopping.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

mix
Various ingredients need to be mixed.
مخلوط کردن
چندین مواد خوراکی نیاز دارند تا مخلوط شوند.

stand up
She can no longer stand up on her own.
ایستادن
او دیگر نمیتواند به تنهایی بایستد.

connect
This bridge connects two neighborhoods.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.

sleep in
They want to finally sleep in for one night.
خوابیدن
آنها میخواهند بالاخره یک شب به خواب بروند.

give way
Many old houses have to give way for the new ones.
جای دادن
بسیاری از خانههای قدیمی باید به خانههای جدید جای بدهند.

understand
I finally understood the task!
فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!

complete
Can you complete the puzzle?
تکمیل کردن
آیا میتوانی پازل را تکمیل کنی؟
