لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی

gestionar
¿Quién gestiona el dinero en tu familia?
مدیریت کردن
در خانواده شما کی پول را مدیریت میکند؟

pertenecer
Mi esposa me pertenece.
تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

pasar
A veces el tiempo pasa lentamente.
گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.

odiar
Los dos niños se odian.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

acompañar
A mi novia le gusta acompañarme mientras hago compras.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.

conocer
Ella no está familiarizada con la electricidad.
آشنا بودن
او با برق آشنا نیست.

dejar
Los propietarios me dejan sus perros para pasear.
سپردن
صاحبها سگهایشان را برای پیادهروی به من میسپارند.

pintar
Quiero pintar mi apartamento.
نقاشی کردن
میخواهم آپارتمانم را نقاشی کنم.

traducir
Él puede traducir entre seis idiomas.
ترجمه کردن
او میتواند بین شش زبان ترجمه کند.

presionar
Él presiona el botón.
فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.

conectar
Este puente conecta dos barrios.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل میکند.
