لغت

یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

cms/verbs-webp/109096830.webp
fetch
The dog fetches the ball from the water.
آوردن
سگ توپ را از آب می‌آورد.
cms/verbs-webp/115286036.webp
ease
A vacation makes life easier.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسان‌تر می‌کند.
cms/verbs-webp/63457415.webp
simplify
You have to simplify complicated things for children.
ساده کردن
شما باید چیزهای پیچیده را برای کودکان ساده کنید.
cms/verbs-webp/71502903.webp
move in
New neighbors are moving in upstairs.
ورود کردن
همسایه‌های جدید در طبقه بالا ورود می‌کنند.
cms/verbs-webp/124750721.webp
sign
Please sign here!
امضاء کردن
لطفاً اینجا امضاء کنید!
cms/verbs-webp/57207671.webp
accept
I can’t change that, I have to accept it.
قبول کردن
نمی‌توانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.
cms/verbs-webp/118343897.webp
work together
We work together as a team.
همکاری کردن
ما به عنوان یک تیم همکاری می‌کنیم.
cms/verbs-webp/102677982.webp
feel
She feels the baby in her belly.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس می‌کند.
cms/verbs-webp/105504873.webp
want to leave
She wants to leave her hotel.
خواستن ترک کردن
او می‌خواهد هتل خود را ترک کند.
cms/verbs-webp/113415844.webp
leave
Many English people wanted to leave the EU.
ترک کردن
بسیاری از انگلیسی‌ها می‌خواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.
cms/verbs-webp/21529020.webp
run towards
The girl runs towards her mother.
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/114415294.webp
hit
The cyclist was hit.
زدن
دوچرخه‌سوار زده شد.