لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

fetch
The dog fetches the ball from the water.
آوردن
سگ توپ را از آب میآورد.

ease
A vacation makes life easier.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

simplify
You have to simplify complicated things for children.
ساده کردن
شما باید چیزهای پیچیده را برای کودکان ساده کنید.

move in
New neighbors are moving in upstairs.
ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

sign
Please sign here!
امضاء کردن
لطفاً اینجا امضاء کنید!

accept
I can’t change that, I have to accept it.
قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.

work together
We work together as a team.
همکاری کردن
ما به عنوان یک تیم همکاری میکنیم.

feel
She feels the baby in her belly.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

want to leave
She wants to leave her hotel.
خواستن ترک کردن
او میخواهد هتل خود را ترک کند.

leave
Many English people wanted to leave the EU.
ترک کردن
بسیاری از انگلیسیها میخواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.

run towards
The girl runs towards her mother.
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش میدود.
