لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

drive through
The car drives through a tree.
راندن از میان
اتومبیل از میان یک درخت میگذرد.

want to leave
She wants to leave her hotel.
خواستن ترک کردن
او میخواهد هتل خود را ترک کند.

must
He must get off here.
باید
او باید از اینجا پیاده شود.

discuss
The colleagues discuss the problem.
بحران کردن
همکاران مشکل را بحران میکنند.

change
A lot has changed due to climate change.
تغییر کردن
به خاطر تغییرات اقلیمی، بسیار چیزها تغییر کرده است.

report to
Everyone on board reports to the captain.
گزارش دادن به
همه سرنشینان به کاپیتان گزارش میدهند.

surprise
She surprised her parents with a gift.
متعجب کردن
او والدین خود را با یک هدیه متعجب کرد.

spell
The children are learning to spell.
املاء کردن
کودکان در حال یادگیری املاء هستند.

feel
He often feels alone.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی میکند.

throw
He throws the ball into the basket.
پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت میکند.

hire
The applicant was hired.
استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.
