لغت

یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

cms/verbs-webp/120259827.webp
criticize
The boss criticizes the employee.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد می‌کند.
cms/verbs-webp/122153910.webp
divide
They divide the housework among themselves.
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم می‌کنند.
cms/verbs-webp/67624732.webp
fear
We fear that the person is seriously injured.
ترسیدن
ما می‌ترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.
cms/verbs-webp/124123076.webp
agree
They agreed to make the deal.
توافق کردن
آنها توافق کردند تا قرارداد را امضاء کنند.
cms/verbs-webp/20792199.webp
pull out
The plug is pulled out!
بیرون کشیدن
پریز بیرون کشیده شده!
cms/verbs-webp/115153768.webp
see clearly
I can see everything clearly through my new glasses.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی می‌بینم.
cms/verbs-webp/103883412.webp
lose weight
He has lost a lot of weight.
وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.
cms/verbs-webp/93947253.webp
die
Many people die in movies.
مردن
بسیاری از مردم در فیلم‌ها می‌میرند.
cms/verbs-webp/75825359.webp
allow
The father didn’t allow him to use his computer.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
cms/verbs-webp/130288167.webp
clean
She cleans the kitchen.
تمیز کردن
او آشپزخانه را تمیز می‌کند.
cms/verbs-webp/108286904.webp
drink
The cows drink water from the river.
نوشیدن
گاو‌ها آب را از رودخانه می‌نوشند.
cms/verbs-webp/117311654.webp
carry
They carry their children on their backs.
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشت‌شان حمل می‌کنند.