لغت
یادگیری افعال – آلمانی
drankommen
Bitte warte, gleich kommst du dran!
نوبت گرفتن
لطفاً منتظر بمانید، به زودی نوبت شما میرسد!
vermissen
Er vermisst seine Freundin sehr.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
mitfahren
Darf ich bei dir mitfahren?
همراه سوار شدن
آیا میتوانم با شما همراه سوار شوم؟
mithelfen
Alle helfen mit, das Zelt aufzubauen.
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.
drücken
Er drückt auf den Knopf.
فشار دادن
او دکمه را فشار میدهد.
herausziehen
Der Stecker ist herausgezogen!
بیرون کشیدن
پریز بیرون کشیده شده!
erinnern
Der Computer erinnert mich an meine Termine.
یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.
schubsen
Sie schubsen den Mann ins Wasser.
هل دادن
آنها مرد را به آب هل میدهند.
hängen
Beide hängen an einem Ast.
آویختن
هر دو بر روی شاخ آویختهاند.
verschicken
Er verschickt einen Brief.
فرستادن
او یک نامه میفرستد.
vortragen
Der Politiker trägt eine Rede vor vielen Studenten vor.
سخنرانی کردن
سیاستمدار در مقابل بسیاری از دانشآموزان سخنرانی میکند.