لغت
یادگیری افعال – سوئدی

förstå
Man kan inte förstå allt om datorer.
فهمیدن
نمیتوان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.

pressa ut
Hon pressar ut citronen.
فشار دادن
او لیمو را فشار میدهد.

lyssna
Hon lyssnar och hör ett ljud.
گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

producera
Man kan producera billigare med robotar.
تولید کردن
میتوان با رباتها ارزانتر تولید کرد.

tänka med
Du måste tänka med i kortspel.
هم فکری کردن
در بازیهای کارت باید هم فکری کنید.

berätta
Jag har något viktigt att berätta för dig.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.

befalla
Han befaller sin hund.
فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.

testa
Bilen testas i verkstaden.
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.

titta
Hon tittar genom ett hål.
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.

se klart
Jag kan se allt klart genom mina nya glasögon.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

vilja gå ut
Barnet vill gå ut.
خواستن بیرون رفتن
کودک میخواهد بیرون برود.
