لغت
یادگیری افعال – سوئدی

måla
Han målar väggen vit.
نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی میکند.

passera
De två passerar varandra.
گذشتن
آن دو از کنار یکدیگر میگذرند.

köra tillbaka
Modern kör dottern tillbaka hem.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز میگرداند.

stanna
Du måste stanna vid rött ljus.
توقف کردن
شما باید در چراغ قرمز توقف کنید.

förstöra
Filerna kommer att förstöras helt.
نابود کردن
فایلها کاملاً نابود خواهند شد.

tala
Man bör inte tala för högt på bio.
صحبت کردن
کسی نباید در سینما خیلی بلند صحبت کند.

uppleva
Du kan uppleva många äventyr genom sagoböcker.
تجربه کردن
شما میتوانید از طریق کتابهای داستان های جادویی ماجراهای زیادی را تجربه کنید.

sakna
Han saknar sin flickvän mycket.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.

vägra
Barnet vägrar sin mat.
رد کردن
کودک غذای خود را رد میکند.

ringa
Vem ringde på dörrklockan?
زدن
کی زنگ در را زد؟

hitta tillbaka
Jag kan inte hitta tillbaka.
بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.
