لغت

یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

cms/verbs-webp/103797145.webp
hire
The company wants to hire more people.
استخدام کردن
شرکت می‌خواهد مردم بیشتری را استخدام کند.
cms/verbs-webp/119425480.webp
think
You have to think a lot in chess.
فکر کردن
در شطرنج باید خیلی فکر کنید.
cms/verbs-webp/117491447.webp
depend
He is blind and depends on outside help.
وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.
cms/verbs-webp/91906251.webp
call
The boy calls as loud as he can.
فریاد زدن
پسر به همه توان خود فریاد می‌زند.
cms/verbs-webp/77646042.webp
burn
You shouldn’t burn money.
سوزاندن
شما نباید پول را بسوزانید.
cms/verbs-webp/115847180.webp
help
Everyone helps set up the tent.
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک می‌کنند.
cms/verbs-webp/1422019.webp
repeat
My parrot can repeat my name.
تکرار کردن
طوطی من می‌تواند نام من را تکرار کند.
cms/verbs-webp/90419937.webp
lie to
He lied to everyone.
دروغ گفتن
او به همه دروغ گفت.
cms/verbs-webp/64278109.webp
eat up
I have eaten up the apple.
خوردن
من سیب را خورده‌ام.
cms/verbs-webp/101765009.webp
accompany
The dog accompanies them.
همراهی کردن
سگ با آنها همراهی می‌کند.
cms/verbs-webp/120762638.webp
tell
I have something important to tell you.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.
cms/verbs-webp/120900153.webp
go out
The kids finally want to go outside.
بیرون رفتن
بچه‌ها سرانجام می‌خواهند بیرون بروند.