لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

rustle
The leaves rustle under my feet.
خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

enter
The subway has just entered the station.
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

renew
The painter wants to renew the wall color.
تجدید کردن
نقاش میخواهد رنگ دیوار را تجدید کند.

test
The car is being tested in the workshop.
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.

invite
We invite you to our New Year’s Eve party.
دعوت کردن
ما شما را به مهمانی شب سال نو دعوت میکنیم.

trade
People trade in used furniture.
معامله کردن
مردم با مبلمان استفاده شده معامله میکنند.

form
We form a good team together.
تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل میدهیم.

solve
He tries in vain to solve a problem.
حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.

pull out
How is he going to pull out that big fish?
بیرون کشیدن
چگونه میخواهد این ماهی بزرگ را بیرون بکشد؟

lie
He often lies when he wants to sell something.
دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.

call
She can only call during her lunch break.
زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.
