لغت
یادگیری افعال – دانمارکی
tillade
Faderen tillod ham ikke at bruge sin computer.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
bekræfte
Hun kunne bekræfte den gode nyhed til sin mand.
تأیید کردن
او توانست خبر خوب را به شوهرش تأیید کند.
beskytte
Børn skal beskyttes.
محافظت کردن
کودکان باید محافظت شوند.
se klart
Jeg kan se alt klart gennem mine nye briller.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.
tro
Mange mennesker tror på Gud.
باور کردن
بسیاری از مردم به خدا باور دارند.
male
Bilen males blå.
نقاشی کردن
ماشین آبی نقاشی میشود.
eje
Jeg ejer en rød sportsvogn.
مالک بودن
من یک ماشین اسپرت قرمز دارم.
kaste af
Tyren har kastet manden af.
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.
komme op
Hun kommer op ad trapperne.
بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.
investere
Hvad skal vi investere vores penge i?
سرمایهگذاری کردن
ما باید پول خود را در کجا سرمایهگذاری کنیم؟
græde
Barnet græder i badekarret.
گریه کردن
کودک در وان حمام گریه میکند.