لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

udforske
Astronauterne vil udforske rummet.
کاوش کردن
فضانوردان میخواهند فضای بیرونی را کاوش کنند.

komme overens
Afslut jeres kamp og kom nu overens!
سازگار شدن
دعوات خود را پایان دهید و سرانجام با هم سازگار شوید!

forstå
Jeg forstod endelig opgaven!
فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!

fodre
Børnene fodrer hesten.
غذا دادن
بچهها به اسب غذا میدهند.

skrive ned
Hun vil skrive sin forretningsidé ned.
یادداشت کردن
او میخواهد ایده تجاری خود را یادداشت کند.

bestille
Hun bestiller morgenmad til sig selv.
سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.

stoppe
Kvinden stopper en bil.
توقف کردن
زن یک ماشین را متوقف میکند.

reparere
Han ville reparere kablet.
تعمیر کردن
او میخواست کابل را تعمیر کند.

glæde sig
Børn glæder sig altid til sne.
منتظر ماندن
کودکان همیشه منتظر برف هستند.

efterligne
Barnet efterligner et fly.
تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.

løbe ud
Hun løber ud med de nye sko.
بیرون دویدن
او با کفشهای جدید بیرون میدود.
