لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

udforske
Astronauterne vil udforske rummet.
کاوش کردن
فضانوردان میخواهند فضای بیرونی را کاوش کنند.

åbne
Barnet åbner sin gave.
باز کردن
کودک هدیهاش را باز میکند.

ramme
Toget ramte bilen.
زدن
قطار به ماشین زد.

samle op
Hun samler noget op fra jorden.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.

ankomme
Flyet ankom til tiden.
رسیدن
هواپیما به موقع رسیده است.

berige
Krydderier beriger vores mad.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

efterlade
Hun efterlod mig en skive pizza.
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.

vælge
Hun vælger et nyt par solbriller.
انتخاب کردن
او یک عینک آفتابی جدید انتخاب میکند.

behøve
Du behøver en donkraft for at skifte et dæk.
نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

ske
En ulykke er sket her.
اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.

acceptere
Jeg kan ikke ændre det, jeg må acceptere det.
قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.
