لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)
miss
He missed the nail and injured himself.
زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.
arrive
He arrived just in time.
رسیدن
او دقیقاً به موقع رسید.
come out
What comes out of the egg?
بیرون آمدن
چه چیزی از تخم بیرون میآید؟
save
The girl is saving her pocket money.
ذخیره کردن
دختر در حال ذخیره کردن پول جیبی خود است.
underline
He underlined his statement.
زیر خط کشیدن
او بیانیه خود را زیر خط کشید.
lie
He often lies when he wants to sell something.
دروغ گفتن
وقتی میخواهد چیزی بفروشد، اغلب دروغ میگوید.
look forward
Children always look forward to snow.
منتظر ماندن
کودکان همیشه منتظر برف هستند.
create
He has created a model for the house.
ساختن
او یک مدل برای خانه ساخته است.
talk badly
The classmates talk badly about her.
بد زدن
همکلاسیها در مورد او بد میزنند.
start
The soldiers are starting.
شروع کردن
سربازها شروع میکنند.
complete
He completes his jogging route every day.
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل میکند.