لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

punish
She punished her daughter.
مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.

check
The mechanic checks the car’s functions.
بررسی کردن
مکانیکی عملکرد ماشین را بررسی میکند.

speak out
She wants to speak out to her friend.
صحبت کردن
او میخواهد با دوست خود صحبت کند.

want to go out
The child wants to go outside.
خواستن بیرون رفتن
کودک میخواهد بیرون برود.

move in
New neighbors are moving in upstairs.
ورود کردن
همسایههای جدید در طبقه بالا ورود میکنند.

end
The route ends here.
پایان یافتن
مسیر اینجا پایان مییابد.

solve
He tries in vain to solve a problem.
حل کردن
او بیفایده سعی میکند مشکل را حل کند.

prepare
They prepare a delicious meal.
آماده کردن
آنها یک وعده غذایی لذیذ آماده میکنند.

follow
My dog follows me when I jog.
دنبال کردن
سگ من هنگام دویدن من را دنبال میکند.

arrive
Many people arrive by camper van on vacation.
رسیدن
بسیاری از مردم در تعطیلات با ون رسیدهاند.

use
We use gas masks in the fire.
استفاده کردن
ما در آتش از ماسکهای گاز استفاده میکنیم.
