لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)
find difficult
Both find it hard to say goodbye.
سخت یافتن
هر دوی آنها وداع گفتن را سخت مییابند.
depart
Our holiday guests departed yesterday.
رفتن
مهمانهای تعطیلات ما دیروز رفتند.
set back
Soon we’ll have to set the clock back again.
به عقب برگرداندن
به زودی باید دوباره ساعت را به عقب برگردانیم.
rent
He rented a car.
اجاره گرفتن
او یک ماشین اجاره گرفت.
mix
Various ingredients need to be mixed.
مخلوط کردن
چندین مواد خوراکی نیاز دارند تا مخلوط شوند.
take out
I take the bills out of my wallet.
بیرون آوردن
من قبضها را از کیف پولم بیرون میآورم.
wait
She is waiting for the bus.
انتظار کشیدن
او در انتظار اتوبوس است.
pick up
She picks something up from the ground.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.
waste
Energy should not be wasted.
هدر دادن
نباید انرژی را هدر داد.
test
The car is being tested in the workshop.
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.
like
The child likes the new toy.
دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.