لغت
یادگیری افعال – کاتالان

limitar
Les tanques limiten la nostra llibertat.
محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود میکنند.

decidir
Ella no pot decidir quines sabates posar-se.
تصمیم گرفتن
او نمیتواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.

girar
Ella gira la carn.
چرخاندن
او گوشت را چرخاند.

comprovar
Ell comprova qui hi viu.
بررسی کردن
او بررسی میکند که چه کسی در آنجا زندگی میکند.

jugar
El nen prefereix jugar sol.
بازی کردن
کودک ترجیح میدهد تنها بازی کند.

aconseguir
Va aconseguir un bonic regal.
گرفتن
او یک هدیه زیبا گرفت.

intervenir
Qui sap alguna cosa pot intervenir a classe.
صحبت کردن
هر که چیزی میداند میتواند در کلاس صحبت کند.

cobrir
Ella ha cobert el pa amb formatge.
پوشاندن
او نان را با پنیر پوشانده است.

avançar
Els cargols avancen molt lentament.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.

agrair
Ell li va agrair amb flors.
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.

pertànyer
La meva dona em pertany.
تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.
