لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

décoller
Malheureusement, son avion a décollé sans elle.
برخاستن
متاسفانه هواپیمای او بدون او برخاسته است.

dépendre
Il est aveugle et dépend de l’aide extérieure.
وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.

prouver
Il veut prouver une formule mathématique.
اثبات کردن
او میخواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.

faire faillite
L’entreprise fera probablement faillite bientôt.
ورشکست شدن
تجارت احتمالاً به زودی ورشکست میشود.

passer
Le chat peut-il passer par ce trou?
عبور کردن
آیا گربه میتواند از این سوراخ عبور کند؟

crier
Si tu veux être entendu, tu dois crier ton message fort.
فریاد زدن
اگر میخواهید شنیده شوید، باید پیام خود را به طور بلند فریاد بزنید.

arrêter
Je veux arrêter de fumer dès maintenant!
ترک کردن
من میخواهم از هماکنون سیگار را ترک کنم!

transporter
Le camion transporte les marchandises.
حمل کردن
کامیون کالاها را حمل میکند.

nommer
Combien de pays pouvez-vous nommer?
نام بردن
چند کشور میتوانی نام ببری؟

parler
Il parle à son auditoire.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.

enseigner
Elle enseigne à son enfant à nager.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.
