لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

décoller
L’avion vient de décoller.
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.

se saouler
Il se saoule presque tous les soirs.
مست شدن
او تقریباً هر شب مست میشود.

suffire
Une salade me suffit pour le déjeuner.
کافی بودن
یک سالاد برای من برای ناهار کافی است.

demander
Mon petit-fils me demande beaucoup.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.

sauter hors de
Le poisson saute hors de l’eau.
پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون میپرد.

exciter
Le paysage l’a excité.
هیجان زدن
منظره او را هیجان زده کرد.

ressembler
À quoi ressembles-tu?
شبیه بودن
تو شبیه چه چیزی هستی؟

rappeler
Veuillez me rappeler demain.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

évoquer
Combien de fois dois-je évoquer cet argument?
مطرح کردن
چند بار باید این استدلال را مطرح کنم؟

retirer
La pelleteuse retire la terre.
برداشتن
بیل ماشین خاک را دارد میبرد.

donner
Qu’a-t-il donné à sa petite amie pour son anniversaire?
دادن
پسر عمو چه چیزی را به دوست دخترش برای تولدش داد؟
