لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

look around
She looked back at me and smiled.
نگاه کردن
او به من نگاه کرد و لبخند زد.

move
My nephew is moving.
حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.

come up
She’s coming up the stairs.
بالا آمدن
او دارد از پلهها بالا میآید.

eat up
I have eaten up the apple.
خوردن
من سیب را خوردهام.

complete
He completes his jogging route every day.
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل میکند.

reduce
I definitely need to reduce my heating costs.
کاهش دادن
من قطعاً نیاز دارم هزینههای گرمایشی خود را کاهش دهم.

squeeze out
She squeezes out the lemon.
فشار دادن
او لیمو را فشار میدهد.

need
I’m thirsty, I need water!
نیاز داشتن
من تشنهام، نیاز به آب دارم!

reward
He was rewarded with a medal.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

bring by
The pizza delivery guy brings the pizza by.
تحویل دادن
پیک پیتزا پیتزا را تحویل میدهد.

pass
The medieval period has passed.
گذشتن
دوران قرون وسطی گذشته است.
