لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)
demand
My grandchild demands a lot from me.
خواستن
نوعه من از من زیاد میخواهد.
accept
I can’t change that, I have to accept it.
قبول کردن
نمیتوانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.
find difficult
Both find it hard to say goodbye.
سخت یافتن
هر دوی آنها وداع گفتن را سخت مییابند.
suggest
The woman suggests something to her friend.
پیشنهاد دادن
زن به دوستش چیزی پیشنهاد میدهد.
kill
The bacteria were killed after the experiment.
کُشتن
باکتریها بعد از آزمایش کُشته شدند.
let through
Should refugees be let through at the borders?
رها کردن
آیا پناهندگان باید در مرزها رها شوند؟
lie to
He lied to everyone.
دروغ گفتن
او به همه دروغ گفت.
speak up
Whoever knows something may speak up in class.
صحبت کردن
هر که چیزی میداند میتواند در کلاس صحبت کند.
change
A lot has changed due to climate change.
تغییر کردن
به خاطر تغییرات اقلیمی، بسیار چیزها تغییر کرده است.
understand
I finally understood the task!
فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!
hate
The two boys hate each other.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.