لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

demand
He demanded compensation from the person he had an accident with.
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.

work
She works better than a man.
کار کردن
او بهتر از مردی کار میکند.

lie opposite
There is the castle - it lies right opposite!
دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!

win
He tries to win at chess.
بردن
او تلاش میکند در شطرنج ببرد.

accompany
The dog accompanies them.
همراهی کردن
سگ با آنها همراهی میکند.

work for
He worked hard for his good grades.
کار کردن برای
او سخت کار کرد برای نمرات خوبش.

open
Can you please open this can for me?
باز کردن
میتوانی لطفاً این قوطی را برای من باز کنی؟

build up
They have built up a lot together.
ایجاد کردن
آنها با هم زیاد چیزی ایجاد کردهاند.

show
I can show a visa in my passport.
نشان دادن
من میتوانم یک ویزا در گذرنامهام نشان دهم.

test
The car is being tested in the workshop.
آزمایش کردن
ماشین در کارگاه آزمایش میشود.

open
The safe can be opened with the secret code.
باز کردن
گاوصندوق با کد رمز میتواند باز شود.
