لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)
tell
She tells her a secret.
گفتن
او به او یک راز میگوید.
improve
She wants to improve her figure.
بهبود بخشیدن
او میخواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.
look
She looks through binoculars.
نگاه کردن
او از دوربین نگاه میکند.
punish
She punished her daughter.
مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.
guess
You have to guess who I am!
حدس زدن
شما باید حدس بزنید که من کی هستم!
create
Who created the Earth?
ساختن
چه کسی زمین را ساخته است؟
sign
Please sign here!
امضاء کردن
لطفاً اینجا امضاء کنید!
stop by
The doctors stop by the patient every day.
سر زدن
پزشکها هر روز به بیمار سر میزنند.
hope for
I’m hoping for luck in the game.
امیدوار بودن
من به شانس در بازی امیدوارم.
spend money
We have to spend a lot of money on repairs.
خرج کردن
ما باید پول زیادی برای تعمیرات خرج کنیم.
eat up
I have eaten up the apple.
خوردن
من سیب را خوردهام.