لغت

یادگیری افعال – انگلیسی (US)

cms/verbs-webp/93393807.webp
happen
Strange things happen in dreams.
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق می‌افتد.
cms/verbs-webp/81025050.webp
fight
The athletes fight against each other.
مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه می‌کنند.
cms/verbs-webp/121180353.webp
lose
Wait, you’ve lost your wallet!
گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کرده‌ای!
cms/verbs-webp/78309507.webp
cut out
The shapes need to be cut out.
برش زدن
باید شکل‌ها را برش بزنید.
cms/verbs-webp/8482344.webp
kiss
He kisses the baby.
بوسیدن
او نوزاد را می‌بوسد.
cms/verbs-webp/47062117.webp
get by
She has to get by with little money.
کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.
cms/verbs-webp/18473806.webp
get a turn
Please wait, you’ll get your turn soon!
نوبت گرفتن
لطفاً منتظر بمانید، به زودی نوبت شما می‌رسد!
cms/verbs-webp/121317417.webp
import
Many goods are imported from other countries.
وارد کردن
بسیاری از کالاها از کشورهای دیگر وارد می‌شوند.
cms/verbs-webp/116358232.webp
happen
Something bad has happened.
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.
cms/verbs-webp/72346589.webp
finish
Our daughter has just finished university.
تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.
cms/verbs-webp/84314162.webp
spread out
He spreads his arms wide.
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره می‌پاشد.
cms/verbs-webp/113415844.webp
leave
Many English people wanted to leave the EU.
ترک کردن
بسیاری از انگلیسی‌ها می‌خواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.