لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)
happen
Strange things happen in dreams.
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق میافتد.
fight
The athletes fight against each other.
مبارزه کردن
ورزشکاران با یکدیگر مبارزه میکنند.
lose
Wait, you’ve lost your wallet!
گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کردهای!
cut out
The shapes need to be cut out.
برش زدن
باید شکلها را برش بزنید.
kiss
He kisses the baby.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.
get by
She has to get by with little money.
کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.
get a turn
Please wait, you’ll get your turn soon!
نوبت گرفتن
لطفاً منتظر بمانید، به زودی نوبت شما میرسد!
import
Many goods are imported from other countries.
وارد کردن
بسیاری از کالاها از کشورهای دیگر وارد میشوند.
happen
Something bad has happened.
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.
finish
Our daughter has just finished university.
تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.
spread out
He spreads his arms wide.
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره میپاشد.