لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

kiss
He kisses the baby.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

increase
The population has increased significantly.
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

paint
She has painted her hands.
نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.

wash up
I don’t like washing the dishes.
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرفها را بشویم.

cause
Too many people quickly cause chaos.
باعث شدن
آدمهای زیادی به سرعت باعث آشفتگی میشوند.

dare
I don’t dare to jump into the water.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.

need to go
I urgently need a vacation; I have to go!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!

give birth
She will give birth soon.
زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.

cause
Alcohol can cause headaches.
باعث شدن
الکل میتواند باعث سردرد شود.

paint
He is painting the wall white.
نقاشی کردن
او دیوار را سفید نقاشی میکند.

show
He shows his child the world.
نشان دادن
او به فرزندش جهان را نشان میدهد.
