لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

enrich
Spices enrich our food.
غنی کردن
ادویهها غذای ما را غنی میکنند.

go around
They go around the tree.
دور زدن
آنها دور درخت میروند.

cut down
The worker cuts down the tree.
قطع کردن
کارگر درخت را قطع میکند.

thank
I thank you very much for it!
تشکر کردن
من از شما برای آن خیلی تشکر میکنم!

explain
Grandpa explains the world to his grandson.
توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

do
Nothing could be done about the damage.
انجام دادن
هیچ چیزی در مورد آسیب قابل انجام نبود.

like
The child likes the new toy.
دوست داشتن
کودک اسباببازی جدید را دوست دارد.

protect
The mother protects her child.
محافظت کردن
مادر از فرزند خود محافظت میکند.

sound
Her voice sounds fantastic.
صدا دادن
صدای او فوقالعاده است.

prepare
They prepare a delicious meal.
آماده کردن
آنها یک وعده غذایی لذیذ آماده میکنند.

need to go
I urgently need a vacation; I have to go!
نیاز داشتن
من فوراً به تعطیلات نیاز دارم؛ باید بروم!
