لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

eat up
I have eaten up the apple.
خوردن
من سیب را خوردهام.

develop
They are developing a new strategy.
توسعه دادن
آنها یک استراتژی جدید را توسعه میدهند.

feel
She feels the baby in her belly.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس میکند.

end
The route ends here.
پایان یافتن
مسیر اینجا پایان مییابد.

destroy
The files will be completely destroyed.
نابود کردن
فایلها کاملاً نابود خواهند شد.

listen
She listens and hears a sound.
گوش دادن
او گوش میدهد و یک صدا میشنود.

miss
He missed the chance for a goal.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

complete
He completes his jogging route every day.
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل میکند.

remind
The computer reminds me of my appointments.
یادآوری کردن
رایانه به من قرارهایم را یادآوری میکند.

guarantee
Insurance guarantees protection in case of accidents.
ضمانت کردن
بیمه در موارد تصادف محافظت را ضمانت میکند.

command
He commands his dog.
فرمان دادن
او به سگش فرمان میدهد.
