لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

lede
Han nyder at lede et team.
رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت میبرد.

ske
Noget dårligt er sket.
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.

hente
Barnet hentes fra børnehaven.
جمع کردن
کودک از مهدکودک جمع میشود.

skære
Stoffet skæres til i størrelse.
برش زدن به اندازه
پارچه به اندازه برش زده میشود.

stemme
Vælgerne stemmer om deres fremtid i dag.
رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

svare
Hun svarer altid først.
پاسخ دادن
او همیشه اولین پاسخ را میدهد.

gå
Tiden går nogle gange langsomt.
گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.

ligge
Børnene ligger sammen i græsset.
دراز کشیدن
بچهها در علفزار دراز کشیدهاند.

styrke
Gymnastik styrker musklerne.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.

tænke
Man skal tænke meget i skak.
فکر کردن
در شطرنج باید خیلی فکر کنید.

tørre
Jeg tør ikke springe i vandet.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.
