لغت
یادگیری افعال – دانمارکی
løbe væk
Vores søn ville løbe væk hjemmefra.
فرار کردن
پسرم میخواست از خانه فرار کند.
rette
Læreren retter elevernes opgaver.
اصلاح کردن
معلم مقالات دانشآموزان را اصلاح میکند.
sparke
Vær forsigtig, hesten kan sparke!
لگد زدن
مراقب باشید، اسب میتواند لگد بزند!
savne
Jeg vil savne dig så meget!
دلتنگ شدن
من خیلی به تو دلتنگ خواهم شد!
klare sig
Hun skal klare sig med lidt penge.
کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.
vende sig
De vender sig mod hinanden.
پیچیدن به
آنها به یکدیگر پیچیدهاند.
lade
Hun lader sin drage flyve.
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.
kigge ned
Hun kigger ned i dalen.
نگاه کردن
او به دره پایین نگاه میکند.
læse
Jeg kan ikke læse uden briller.
خواندن
من بدون عینک نمیتوانم بخوانم.
introducere
Olie bør ikke introduceres i jorden.
وارد کردن
نباید روغن را در زمین وارد کرد.
male
Hun har malet sine hænder.
نقاشی کردن
او دستهای خود را نقاشی کرده است.