لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

think
She always has to think about him.
فکر کردن
او همیشه باید به او فکر کند.

deliver
My dog delivered a dove to me.
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.

help
Everyone helps set up the tent.
کمک کردن
همه به نصب چادر کمک میکنند.

start
The hikers started early in the morning.
شروع کردن
کوهنوردان در اوایل صبح شروع کردند.

love
She loves her cat very much.
دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.

allow
The father didn’t allow him to use his computer.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.

fear
We fear that the person is seriously injured.
ترسیدن
ما میترسیم که این فرد جدی آسیب دیده باشد.

describe
How can one describe colors?
توصیف کردن
چطور میتوان رنگها را توصیف کرد؟

summarize
You need to summarize the key points from this text.
خلاصه کردن
شما باید نکات کلیدی این متن را خلاصه کنید.

complete
Can you complete the puzzle?
تکمیل کردن
آیا میتوانی پازل را تکمیل کنی؟

see again
They finally see each other again.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره میبینند.
