لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

pass by
The train is passing by us.
گذشتن
قطار از کنار ما میگذرد.

snow
It snowed a lot today.
باریدن
امروز بسیار برف باریده است.

vote
The voters are voting on their future today.
رای دادن
رایدهندگان امروز راجع به آیندهشان رای میدهند.

sound
Her voice sounds fantastic.
صدا دادن
صدای او فوقالعاده است.

spend
She spent all her money.
خرج کردن
او همه پول خود را خرج کرد.

sort
I still have a lot of papers to sort.
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذهای زیادی را مرتب کنم.

overcome
The athletes overcome the waterfall.
غلبه کردن
ورزشکاران بر آبشار غلبه کردند.

work
Are your tablets working yet?
کار کردن
قرصهای شما هنوز کار میکنند؟

touch
The farmer touches his plants.
لمس کردن
کشاورز گیاهان خود را لمس میکند.

cover
She covers her face.
پوشاندن
او صورت خود را میپوشاند.

get through
The water was too high; the truck couldn’t get through.
عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.
