لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

pick up
We have to pick up all the apples.
جمع کردن
ما باید تمام سیبها را جمع کنیم.

swim
She swims regularly.
شنا کردن
او به طور منظم شنا میزند.

increase
The population has increased significantly.
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

remove
The excavator is removing the soil.
برداشتن
بیل ماشین خاک را دارد میبرد.

run away
Our son wanted to run away from home.
فرار کردن
پسرم میخواست از خانه فرار کند.

explore
Humans want to explore Mars.
کاوش کردن
انسانها میخواهند کره مریخ را کاوش کنند.

look
Everyone is looking at their phones.
نگاه کردن
همه به تلفنهای خود نگاه میکنند.

add
She adds some milk to the coffee.
اضافه کردن
او بعضی شیر به قهوه اضافه میکند.

divide
They divide the housework among themselves.
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم میکنند.

close
You must close the faucet tightly!
بستن
شما باید شیر آب را به شدت ببندید!

explain
Grandpa explains the world to his grandson.
توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.
