لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

work together
We work together as a team.
همکاری کردن
ما به عنوان یک تیم همکاری میکنیم.

receive
He received a raise from his boss.
دریافت کردن
او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.

persuade
She often has to persuade her daughter to eat.
متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.

turn around
You have to turn the car around here.
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.

develop
They are developing a new strategy.
توسعه دادن
آنها یک استراتژی جدید را توسعه میدهند.

sort
I still have a lot of papers to sort.
مرتب کردن
من هنوز باید کاغذهای زیادی را مرتب کنم.

travel
We like to travel through Europe.
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.

end up
How did we end up in this situation?
اتفاق افتادن
چگونه در این وضعیت قرار گرفتیم؟

prefer
Our daughter doesn’t read books; she prefers her phone.
ترجیح دادن
دختر ما کتاب نمیخواند؛ او تلفن خود را ترجیح میدهد.

expect
My sister is expecting a child.
انتظار داشتن
خواهرم منتظر فرزند است.

bring up
How many times do I have to bring up this argument?
مطرح کردن
چند بار باید این استدلال را مطرح کنم؟
