لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

find out
My son always finds out everything.
متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه میشود.

enter
The subway has just entered the station.
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

get out
She gets out of the car.
بیرون رفتن
او از ماشین بیرون میآید.

paint
I’ve painted a beautiful picture for you!
نقاشی کردن
من برای تو یک تابلوی زیبا نقاشی کردهام!

wait
She is waiting for the bus.
انتظار کشیدن
او در انتظار اتوبوس است.

pick up
She picks something up from the ground.
برداشتن
او چیزی را از روی زمین میبرد.

cut up
For the salad, you have to cut up the cucumber.
قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.

open
Can you please open this can for me?
باز کردن
میتوانی لطفاً این قوطی را برای من باز کنی؟

miss
He missed the nail and injured himself.
زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.

solve
The detective solves the case.
حل کردن
کارآگاه پرونده را حل کرده است.

show
She shows off the latest fashion.
نشان دادن
او آخرین مد را نشان میدهد.
