لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

work out
It didn’t work out this time.
موفق شدن
اینبار موفق نشد.

clean
The worker is cleaning the window.
تمیز کردن
کارگر پنجره را تمیز میکند.

import
Many goods are imported from other countries.
وارد کردن
بسیاری از کالاها از کشورهای دیگر وارد میشوند.

ease
A vacation makes life easier.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.

call
She can only call during her lunch break.
زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.

order
She orders breakfast for herself.
سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.

feel
The mother feels a lot of love for her child.
احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس میکند.

use
Even small children use tablets.
استفاده کردن
حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده میکنند.

return
The boomerang returned.
برگشتن
بومرانگ برگشت.

jump out
The fish jumps out of the water.
پریدن بیرون
ماهی از آب بیرون میپرد.

miss
He missed the chance for a goal.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.
