لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی
terminar
Nuestra hija acaba de terminar la universidad.
تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.
subir
Él sube los escalones.
بالا رفتن
او بالا پلهها میرود.
facilitar
Unas vacaciones facilitan la vida.
آسان کردن
تعطیلات زندگی را آسانتر میکند.
atrever
No me atrevo a saltar al agua.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.
infectarse
Ella se infectó con un virus.
عفونت زدن
او به یک ویروس عفونت زده شد.
agradecer
Él la agradeció con flores.
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.
pisar
No puedo pisar en el suelo con este pie.
روی ... قدم زدن
من نمیتوانم با این پا روی زمین قدم بزنم.
pasear
La familia pasea los domingos.
قدم زدن
خانواده در روزهای یکشنبه قدم میزند.
revisar
El dentista revisa los dientes.
بررسی کردن
دندانپزشک دندانها را بررسی میکند.
soltar
¡No debes soltar el agarre!
ول کردن
شما نباید گریپ را ول کنید!
besar
Él besa al bebé.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.