لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی
charlar
A menudo charla con su vecino.
گپ زدن
او اغلب با همسایهاش گپ میزند.
preparar
Ellos preparan una comida deliciosa.
آماده کردن
آنها یک وعده غذایی لذیذ آماده میکنند.
dividir
Se dividen las tareas del hogar entre ellos.
تقسیم کردن
آنها کارهای خانگی را بین خودشان تقسیم میکنند.
entregar
Él entrega pizzas a domicilio.
تحویل دادن
او پیتزا به خانهها تحویل میدهد.
regresar
El bumerán regresó.
برگشتن
بومرانگ برگشت.
probar
Él quiere probar una fórmula matemática.
اثبات کردن
او میخواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.
mudar
El vecino se está mudando.
خارج شدن
همسایه خارج میشود.
invitar
Te invitamos a nuestra fiesta de Año Nuevo.
دعوت کردن
ما شما را به مهمانی شب سال نو دعوت میکنیم.
salir
Los niños finalmente quieren salir.
بیرون رفتن
بچهها سرانجام میخواهند بیرون بروند.
dar a luz
Ella dará a luz pronto.
زایمان کردن
او به زودی زایمان میکند.
abrazar
Él abraza a su viejo padre.
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش میگیرد.