لغت
یادگیری افعال – اسپانیایی

emprender
He emprendido muchos viajes.
به عهده گرفتن
من سفرهای زیادی را به عهده گرفتهام.

subir
Él sube los escalones.
بالا رفتن
او بالا پلهها میرود.

despertar
Acaba de despertar.
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.

golpear
El tren golpeó el coche.
زدن
قطار به ماشین زد.

representar
Los abogados representan a sus clientes en la corte.
نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی میکنند.

probar
Él quiere probar una fórmula matemática.
اثبات کردن
او میخواهد یک فرمول ریاضی را اثبات کند.

odiar
Los dos niños se odian.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

completar
¿Puedes completar el rompecabezas?
تکمیل کردن
آیا میتوانی پازل را تکمیل کنی؟

mudar
El vecino se está mudando.
خارج شدن
همسایه خارج میشود.

levantar
Él lo levantó.
بلند کردن
او به او کمک کرد تا بلند شود.

casar
A los menores no se les permite casarse.
ازدواج کردن
کودکان اجازه ازدواج ندارند.
