لغت
یادگیری افعال – فرانسوی
s’enfuir
Certains enfants s’enfuient de chez eux.
فرار کردن
بعضی بچهها از خانه فرار میکنند.
se réunir
C’est agréable quand deux personnes se réunissent.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم میآیند.
sortir
Les filles aiment sortir ensemble.
بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.
commencer à courir
L’athlète est sur le point de commencer à courir.
دویدن
ورزشکار در حال آمادهشدن برای دویدن است.
découper
Pour la salade, il faut découper le concombre.
قطعه قطعه کردن
برای سالاد، باید خیار را قطعه قطعه کنید.
laisser
Elle laisse voler son cerf-volant.
اجازه دادن
او برای بادکنک خود اجازه پرواز میدهد.
apporter
Mon chien m’a apporté une colombe.
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.
remercier
Il l’a remerciée avec des fleurs.
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.
sortir
Je sors les factures de mon portefeuille.
بیرون آوردن
من قبضها را از کیف پولم بیرون میآورم.
récolter
Nous avons récolté beaucoup de vin.
برداشت کردن
ما مقدار زیادی میوه مرکبات برداشت کردیم.
mesurer
Cet appareil mesure combien nous consommons.
مصرف کردن
این دستگاه میزان مصرف ما را اندازهگیری میکند.