لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

pousser
La voiture s’est arrêtée et a dû être poussée.
هل دادن
خودرو متوقف شد و باید هل داده شود.

embrasser
Il embrasse le bébé.
بوسیدن
او نوزاد را میبوسد.

quitter
Il a quitté son travail.
ترک کردن
او شغل خود را ترک کرد.

appeler
Elle ne peut appeler que pendant sa pause déjeuner.
زنگ زدن
او فقط در وقت ناهار میتواند زنگ بزند.

représenter
Les avocats représentent leurs clients au tribunal.
نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی میکنند.

voyager
Nous aimons voyager à travers l’Europe.
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.

accrocher
En hiver, ils accrochent une mangeoire à oiseaux.
آویختن
در زمستان، آنها یک خانه پرنده را میآویزند.

embrasser
La mère embrasse les petits pieds du bébé.
در آغوش گرفتن
مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش میگیرد.

persuader
Elle doit souvent persuader sa fille de manger.
متقاعد کردن
او اغلب باید دخترش را برای خوردن متقاعد کند.

envoyer
Je t’ai envoyé un message.
فرستادن
من به شما یک پیام فرستادم.

renforcer
La gymnastique renforce les muscles.
تقویت کردن
ورزش از نوع ژیمناستیک ماهیچهها را تقویت میکند.
