لغت
یادگیری افعال – فرانسوی

apporter
Il lui apporte toujours des fleurs.
همراه آوردن
او همیشه برای او گل میآورد.

entrer
Elle entre dans la mer.
وارد شدن
او وارد دریا میشود.

surveiller
Tout est surveillé ici par des caméras.
نظارت کردن
همه چیز در اینجا توسط دوربینها نظارت میشود.

jeter
Il marche sur une peau de banane jetée.
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم میزند.

cuisiner
Que cuisines-tu aujourd’hui ?
پختن
امروز چه میپزید؟

emménager ensemble
Les deux prévoient d’emménager ensemble bientôt.
با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.

imiter
L’enfant imite un avion.
تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید میکند.

récompenser
Il a été récompensé par une médaille.
پاداش دادن
او با یک مدال پاداش داده شد.

peindre
Je veux peindre mon appartement.
نقاشی کردن
میخواهم آپارتمانم را نقاشی کنم.

sortir
Les filles aiment sortir ensemble.
بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.

terminer
Notre fille vient de terminer l’université.
تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.
