لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

arrive
He arrived just in time.
رسیدن
او دقیقاً به موقع رسید.

call back
Please call me back tomorrow.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

lie
Sometimes one has to lie in an emergency situation.
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

call on
My teacher often calls on me.
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا میزند.

report
She reports the scandal to her friend.
گزارش دادن
او اسکندال را به دوستش گزارش داد.

move away
Our neighbors are moving away.
جابجا شدن
همسایههای ما دارند جابجا میشوند.

dare
They dared to jump out of the airplane.
جرات کردن
آنها جرات پریدن از هواپیما را داشتند.

save
The doctors were able to save his life.
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.

criticize
The boss criticizes the employee.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد میکند.

allow
The father didn’t allow him to use his computer.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.

walk
The group walked across a bridge.
قدم زدن
گروه از روی پل قدم زد.
