لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

allow
The father didn’t allow him to use his computer.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.

trust
We all trust each other.
اعتماد کردن
ما همه به یکدیگر اعتماد داریم.

lie opposite
There is the castle - it lies right opposite!
دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!

must
He must get off here.
باید
او باید از اینجا پیاده شود.

remove
How can one remove a red wine stain?
حذف کردن
چگونه میتوان لک وین زرد را حذف کرد؟

depart
Our holiday guests departed yesterday.
رفتن
مهمانهای تعطیلات ما دیروز رفتند.

paint
I want to paint my apartment.
نقاشی کردن
میخواهم آپارتمانم را نقاشی کنم.

leave open
Whoever leaves the windows open invites burglars!
باز گذاشتن
هر کسی پنجرهها را باز میگذارد، دعوت به سارقان میکند!

belong
My wife belongs to me.
تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.

call back
Please call me back tomorrow.
باز زنگ زدن
لطفاً فردا به من باز زنگ بزنید.

look around
She looked back at me and smiled.
نگاه کردن
او به من نگاه کرد و لبخند زد.
