لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)
call up
The teacher calls up the student.
فراخواندن
معلم دانشآموز را فرا میخواند.
criticize
The boss criticizes the employee.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد میکند.
tell
I have something important to tell you.
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.
open
The safe can be opened with the secret code.
باز کردن
گاوصندوق با کد رمز میتواند باز شود.
kill
The snake killed the mouse.
کُشتن
مار موش را کُشت.
bring
The messenger brings a package.
آوردن
پیک یک بسته میآورد.
park
The bicycles are parked in front of the house.
پارک کردن
دوچرخهها در مقابل خانه پارک شدهاند.
ask
He asked for directions.
پرسیدن
او راه را پرسید.
turn to
They turn to each other.
پیچیدن به
آنها به یکدیگر پیچیدهاند.
take off
The airplane is taking off.
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.
look
Everyone is looking at their phones.
نگاه کردن
همه به تلفنهای خود نگاه میکنند.