لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (UK)
understand
I can’t understand you!
فهمیدن
من نمیتوانم شما را بفهمم!
spend
She spent all her money.
خرج کردن
او همه پول خود را خرج کرد.
change
The car mechanic is changing the tires.
تغییر دادن
مکانیکی تایرها را تغییر میدهد.
serve
The chef is serving us himself today.
خدمت کردن
آشپز امروز خودش به ما خدمت میکند.
understand
One cannot understand everything about computers.
فهمیدن
نمیتوان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.
make progress
Snails only make slow progress.
پیشرفت کردن
حلزونها فقط به آهستگی پیشرفت میکنند.
tell
She tells her a secret.
گفتن
او به او یک راز میگوید.
have breakfast
We prefer to have breakfast in bed.
صبحانه خوردن
ما ترجیح میدهیم در رختخواب صبحانه بخوریم.
stop
The policewoman stops the car.
توقف کردن
پلیسزن ماشین را متوقف میکند.
write
He is writing a letter.
نوشتن
او یک نامه مینویسد.
create
They wanted to create a funny photo.
ساختن
آنها میخواستند یک عکس خندهدار بسازند.