لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

falde let
Surfing falder ham let.
آسان بودن
سواری بر موج برای او آسان است.

lukke ind
Det sneede udenfor, og vi lukkede dem ind.
وارد کردن
برف داشت میبارید و ما آنها را وارد کردیم.

lyve
Nogle gange må man lyve i en nødsituation.
دروغ گفتن
گاهی اوقات در شرایط اضطراری باید دروغ گفت.

fjerne
Gravemaskinen fjerner jorden.
برداشتن
بیل ماشین خاک را دارد میبرد.

tænke
Man skal tænke meget i skak.
فکر کردن
در شطرنج باید خیلی فکر کنید.

stemme
Man stemmer for eller imod en kandidat.
رای دادن
افراد به یک نامزد برای یا علیه او رای میدهند.

importere
Vi importerer frugt fra mange lande.
وارد کردن
ما میوه از بسیاری از کشورها وارد میکنیم.

rejse sig
Hun kan ikke længere rejse sig selv.
ایستادن
او دیگر نمیتواند به تنهایی بایستد.

lytte
Han kan lide at lytte til sin gravide kones mave.
گوش دادن
او دوست دارد به شکم همسر حاملهاش گوش دهد.

redde
Lægerne kunne redde hans liv.
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.

bo
Vi boede i et telt på ferie.
زندگی کردن
ما در تعطیلات در یک چادر زندگی کردیم.
