لغت
یادگیری افعال – سوئدی

åka
Barn gillar att åka cykel eller sparkcykel.
سوار شدن
بچهها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.

läsa
Jag kan inte läsa utan glasögon.
خواندن
من بدون عینک نمیتوانم بخوانم.

säga adjö
Kvinnan säger adjö.
خداحافظی کردن
زن خداحافظی میکند.

förbereda
De förbereder en läcker måltid.
آماده کردن
آنها یک وعده غذایی لذیذ آماده میکنند.

arbeta
Hon arbetar bättre än en man.
کار کردن
او بهتر از مردی کار میکند.

företaga
Jag har företagit mig många resor.
به عهده گرفتن
من سفرهای زیادی را به عهده گرفتهام.

avsluta
Vår dotter har just avslutat universitetet.
تمام کردن
دختر ما تازه دانشگاه را تمام کرده است.

åka
De åker så snabbt de kan.
سوار شدن
آنها به تندی سوار میشوند.

snöa
Det snöade mycket idag.
باریدن
امروز بسیار برف باریده است.

förbättra
Hon vill förbättra sin figur.
بهبود بخشیدن
او میخواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.

springa bort
Vår katt sprang bort.
فرار کردن
گربه ما فرار کرد.
