لغت
یادگیری افعال – مجاری

rúg
A harcművészetben jól kell tudni rúgni.
لگد زدن
در هنرهای رزمی، باید بتوانید خوب لگد بزنید.

leéget
A tűz sok erdőt fog leégetni.
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.

elüt
A biciklist elütötték.
زدن
دوچرخهسوار زده شد.

átkutat
A betörő átkutatja a házat.
جستجو کردن
دزد در خانه جستجو میکند.

mosogat
Nem szeretek mosogatni.
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرفها را بشویم.

zizeg
A levelek a lábam alatt zizegnek.
خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

megismerkedik
Idegen kutyák akarnak egymással megismerkedni.
شناختن
سگهای غریب میخواهند یکدیگر را بشناسند.

megbocsát
Soha nem bocsáthatja meg neki azt!
بخشیدن
او هرگز نمیتواند به او برای این کار ببخشد!

alkalmaz
A cég több embert szeretne alkalmazni.
استخدام کردن
شرکت میخواهد مردم بیشتری را استخدام کند.

meggyújt
Egy gyufát meggyújtott.
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.

történik
Itt baleset történt.
اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.
