لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

depend
He is blind and depends on outside help.
وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.

teach
She teaches her child to swim.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش میدهد.

pass
The medieval period has passed.
گذشتن
دوران قرون وسطی گذشته است.

use
We use gas masks in the fire.
استفاده کردن
ما در آتش از ماسکهای گاز استفاده میکنیم.

wash up
I don’t like washing the dishes.
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرفها را بشویم.

complete
Can you complete the puzzle?
تکمیل کردن
آیا میتوانی پازل را تکمیل کنی؟

become friends
The two have become friends.
دوست شدن
این دو دوست شدهاند.

manage
Who manages the money in your family?
مدیریت کردن
در خانواده شما کی پول را مدیریت میکند؟

love
She loves her cat very much.
دوست داشتن
او گربهاش را خیلی دوست دارد.

increase
The population has increased significantly.
افزایش دادن
جمعیت به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

look down
I could look down on the beach from the window.
نگاه کردن
من میتوانستم از پنجره به ساحل نگاه کنم.
