لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

bring together
The language course brings students from all over the world together.
جمع کردن
دوره زبان دانشجویان را از سراسر دنیا جمع میکند.

run
She runs every morning on the beach.
دویدن
او هر صبح روی ساحل میدود.

mix
She mixes a fruit juice.
مخلوط کردن
او یک آب میوه مخلوط میکند.

carry
The donkey carries a heavy load.
حمل کردن
خر از یک بار سنگین حمل میکند.

move
My nephew is moving.
حرکت کردن
برادرزادهام حرکت میکند.

need
You need a jack to change a tire.
نیاز داشتن
تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

enter
Please enter the code now.
وارد کردن
لطفاً الان کد را وارد کنید.

initiate
They will initiate their divorce.
شروع کردن
آنها طلاق خود را شروع خواهند کرد.

offer
What are you offering me for my fish?
پیشنهاد دادن
تو به من برای ماهیام چه پیشنهاد میدهی؟

run away
Our son wanted to run away from home.
فرار کردن
پسرم میخواست از خانه فرار کند.

expect
My sister is expecting a child.
انتظار داشتن
خواهرم منتظر فرزند است.
