لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

hate
The two boys hate each other.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.

travel
We like to travel through Europe.
سفر کردن
ما دوست داریم از اروپا سفر کنیم.

get out
She gets out of the car.
بیرون رفتن
او از ماشین بیرون میآید.

publish
The publisher puts out these magazines.
منتشر کردن
ناشر این مجلات را منتشر میکند.

exercise restraint
I can’t spend too much money; I have to exercise restraint.
خودداری کردن
نمیتوانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.

drive away
She drives away in her car.
دور کردن
او با اتومبیلش دور میزند.

turn off
She turns off the alarm clock.
خاموش کردن
او ساعت زنگدار را خاموش میکند.

find one’s way back
I can’t find my way back.
بازگشتن
من نمیتوانم راه بازگشت را پیدا کنم.

examine
Blood samples are examined in this lab.
بررسی کردن
نمونههای خون در این آزمایشگاه بررسی میشوند.

see clearly
I can see everything clearly through my new glasses.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی میبینم.

happen
Something bad has happened.
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.
