لغت
یادگیری افعال – دانمارکی

sortere
Han kan lide at sortere sine frimærker.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.

forklare
Bedstefar forklarer verden for sin barnebarn.
توضیح دادن
پدربزرگ به نوهاش دنیا را توضیح میدهد.

tilgive
Hun kan aldrig tilgive ham for det!
بخشیدن
او هرگز نمیتواند به او برای این کار ببخشد!

ramme
Toget ramte bilen.
زدن
قطار به ماشین زد.

modtage
Jeg kan modtage meget hurtigt internet.
دریافت کردن
من میتوانم اینترنت بسیار سریعی دریافت کنم.

danne
Vi danner et godt team sammen.
تشکیل دادن
ما با هم یک تیم خوب تشکیل میدهیم.

løse
Detektiven løser sagen.
حل کردن
کارآگاه پرونده را حل کرده است.

misse
Han missede chancen for et mål.
از دست دادن
او فرصت گل زدن را از دست داد.

tørre
Jeg tør ikke springe i vandet.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.

beskytte
En hjelm skal beskytte mod ulykker.
محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادفها محافظت کند.

føle
Moderen føler stor kærlighed for sit barn.
احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس میکند.
