لغت
یادگیری افعال – دانمارکی
tjene
Hunde kan lide at tjene deres ejere.
خدمت کردن
سگها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.
gå ud
Pigerne kan lide at gå ud sammen.
بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.
rasle
Bladene rasler under mine fødder.
خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.
fastsætte
Datoen bliver fastsat.
تعیین کردن
تاریخ در حال تعیین شدن است.
arbejde på
Han skal arbejde på alle disse filer.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پروندهها کار کند.
tale
Han taler til sit publikum.
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت میکند.
flytte sammen
De to planlægger at flytte sammen snart.
با هم زندگی کردن
این دو قرار است به زودی با هم زندگی کنند.
lave en fejl
Tænk dig godt om, så du ikke laver en fejl!
اشتباه کردن
با دقت فکر کن تا اشتباه نکنی!
vågne
Han er lige vågnet.
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.
kigge
Hun kigger gennem et hul.
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه میکند.
dække
Barnet dækker sig selv.
پوشاندن
کودک خود را میپوشاند.