لغت
یادگیری افعال – انگلیسی (US)

rustle
The leaves rustle under my feet.
خش خش کردن
برگها زیر پاهای من خش خش میکنند.

count
She counts the coins.
شمردن
او سکهها را میشمارد.

restrict
Should trade be restricted?
محدود کردن
آیا باید تجارت را محدود کرد؟

handle
One has to handle problems.
مدیریت کردن
باید با مشکلات مدیریت کرد.

turn around
You have to turn the car around here.
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.

examine
Blood samples are examined in this lab.
بررسی کردن
نمونههای خون در این آزمایشگاه بررسی میشوند.

complete
Can you complete the puzzle?
تکمیل کردن
آیا میتوانی پازل را تکمیل کنی؟

pick
She picked an apple.
چیدن
او یک سیب چید.

jump
He jumped into the water.
پریدن
او به آب پرید.

allow
One should not allow depression.
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.

accompany
The dog accompanies them.
همراهی کردن
سگ با آنها همراهی میکند.
